تا حالا دندون پزشکی رفتید...؟!
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون ، بعد اون مته رو میگیره دستش...!
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم
و اشک تو چشمامون جمع میشه..! چرا نمیزنین تو گوشش؟ چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید ، این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمی کنید؟! تازه می خوایم بیایم بیرون میگیم :
آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه " دندانپزشک
" قبول داشته باشی..؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه ،
می دونیم یه حکمتی داره ، خب خدا هم حکیمه
، اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم.
یعنی کارهای او از روی حکمت است. وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ، ازش تشکر کنیم،
بگیم نوبت بعدی کی هستش؟ رنج بعدی؟ مدرک خدا
رو قبول نداری... ؟!
اون خیــلی وقته خداستا...!
گرم است. . . خیلی گرم. . .!!
راستش را بخواهی تحملش سخت است. . .
اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم؟؟؟
وقتی به یاد می آورم "چادرم" برای تو
" آرامش روح" میی آورد صبور می شوم. . .!!
وقتی بیاد می آورم "چادرم"
باعث کمتر گناه کردن تو می شود صبور می شوم. . .!!!
اما تو را به خدا داداشم...!!!
تو هم مواظب نگاهت باش تا هوا گرم تر نشود. . .!!
.: طراحي شده توسط تک اسکين :.